خاطرات زندگی نی نی خوش قدمم

ده ماهگی امیرعباس

سلام جگرگوشم امیرعباسم امیرعباس مامان.چن روزه که رفتی توده ماهگی.روزبه روزبزرگتروشیطونترمیشی.یه هفته هس که کلمه باباروواضح میگی.همش میگی بابا.باباعلی هم چقدرذوقت می کنه.ایقدشیطون شدی که دلم برات ضعف میره.امیرعباس خیلی شیطون شدی.میری درکابینتاروبازمی کنی همه ی ظرفای مامانومیاری بیرون باهاش بازی می کنی.یامن بایدتوروتوماشین لباس شویی پیداکنم.هرچی گل داشتیم توخونه همه یاشکوندی یاازریشه درآوردی.عزیزدل مامان رویایی تو.
31 شهريور 1397

۹ماهگی امیرعباس

سلام عزیزدل مامان امروز۶شهریوره وتو۱۰روزه که واردنه ماه شدی.جگرمامانی یه دندونه دیگتم دراومده وهمگی وقتی شیطونی می کنی بهت میگن دودندونی.جوجه ی مامان ایقدشیطون شدی که بعضی مواقع نمی تونم چطورباهات رفتارکنم.همه ی گلای زیرزیرتلویزویونی روشکوندی.همه ی گلاروازریشه درآوردی.صبح که ازخواب بیدارمیشی همش اینوروانورمی پری تاشب بشه.دستاتومی گیری مبلاقشنگ بلندمیشی.فدات بشم قلب مامان.بعضی مواقع ازشیطونی که می کنی دلم برات ضعف میره.راسی روزعیدقربان رفتیم لامردخونه آقاجون مادرجون.کلی ذوقت کردن.کلی سوغاتی گیرت اومد.چن روزموندیم وبرگشتیم.حالام آماده میشم بریم مشهدپابوس آقام امام رضا.باردومه که داری میری مشهد.زمانی که توشکم مامان بودی وحالام که نه ماهته.فد...
6 شهريور 1397
1