خاطرات زندگی نی نی خوش قدمم

چهارسال سه ماهگی امیرعباس

سلام پسرگلم امروز۲۱ فروردین سال ۱۳۴۰۰ روزشنبه این یادداشتوبرات نوشتم. سه شنبه ۱۸ وچارشنبه ۱۹ فروردینم رفتیم لامردعروسی پسردایی عبدالله صادق ویوسف آقا. حسابی بهت خوش گذشته بودولی ترس کرونامنونابودکرده بودهمش می ترسیدم که مریض بشی به همین خاطرمنوباباعلی نمیزاشتیم تکون بخوری.😅 خوشبختانه اینم به خوشی گذشت. اما متاسفانه آناشیرین دختراش ودوماداش باعمومهدی رفته بودن دشت دراسیزده بدرهمه کروناگرفتن ولی خداروشکربهترشدن وخطررفع شد😷 خدایابه حرمت محمدوآلش این بیماری کروناروازتمام ملت ایران خصوصاخانواده مارفع ودفع کن.الهی آمین
21 فروردين 1400

چهارسال ویه ماهگی امیرعباس

سلام عزیزترازجانم سلام مردکوچک من سلام داروندارزندگیم همیشه ودرهمه حال خداروشاکرم بخاطرهدیه قشنگش که وجودتوست.وبازم امروزودرهمین حال وساعت باتمام وجودم میگم خدایاشکرت. عزیزترازجان مادرروزبه روزبزرگتروعاقلترمیشی.راسی دیگه اسم چهارده معصوم کامل وقشنگ بلدشدی وهمچنین حفظ سوره الحمدوکوثر خیلی باهوش وباادبی گل پسرقشنگم.به هرکس میرسی میگی سلام علیکم من زودترسلام دادم تاخدایه جایزه بهم بده😆 پسرباادب من💓 بابایه هفته پیش یه باغ کنارخونمون گرفته هرروزمیگی بابا بریم باغ بریم اونجاآقاهاپوروببینم. فقط منتظری باباازسرکاربیاد وتوروببره مغازه.نمیزاری باباازماشین پیاده بشه میگی بابا بریم مغازه😁 ...
12 بهمن 1399